همزیستی مسالمتآمیز اقوام در منطقه فریدن
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۸۰۰۷۵
نمونه یک همزیستی مسالمتآمیز اقوام ایرانی را میتوان در منطقه فریدن استان اصفهان و با حضور پنج طایفه فارسها، ترک، بختیاری، گرجها و ارامنه مشاهده کرد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از اصفهان، در طول تاریخ کشورمان ایران، اقوام و قومیتهای مختلفی از جمله کرد، لر، ترک، بلوچ، ارامنه، گرجها و دیگر قومها زندگی کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این اقوام از دیرباز در جغرافیای ایران ساکن بودهاند و در کنار یکدیگر همزیستی مسالمتآمیزی داشتهاند. یکی از نمونههای این همزیستی مسالمتآمیز اقوام ایرانی را میتوان در شهرستان فریدن در استان پهناور اصفهان مشاهده کرد.
این منطقه واقع در غرب استان اصفهان و در نزدیکی استان چهار محال و بختیاری در یکی از مناطق سردسیر و کوهستانی و خوش آب و هوای استان در دل سلسله جبال زاگرس مرکزی است.
منطقه فریدن شامل چهار شهرستان غربی استان اصفهان با نامهای چادگان، فریدن، فریدونشهر و بویین میاندشت است.
قدمت حضور اقوام در منطقه فریدننورالله عبداللهی، معاون صنایعدستی و گردشگری مدیرکل میراث فرهنگی استان اصفهان در گفتوگو با خبرنگار ایمنا در چادگان اظهار کرد: در منطقه فریدن پنج طایفه فارسها، ترک، بختیاری، گرجها و ارامنه ساکن هستند.
وی ادامه داد: گرجیها و ارامنه حدود ۴۰۰ سال و از زمان شاه عباس اول به این منطقه آمدند و ترکها از هزار سال پیش در این منطقه ساکن بودهاند، در شهرستان چادگان حدود سه چهارم جمعیت را ترکها و حدود یک سوم را بختیاریها تشکیل میدهند.
معاون صنایعدستی و گردشگری مدیرکل میراث فرهنگی استان اصفهان خاطرنشان کرد: آداب و رسوم بختیاریها و ترکهای منطقه شبیه یکدیگر است، در طول زمان این دو قوم با یکدیگر تلفیق شدهاند و تفاوتشان در برگزاری مراسم عزاداری ماه محرم است که در مناطق ترکنشین با شکوهتر برگزار میشود.
عبداللهی تاکید کرد: در بعضی روستاهای این منطقه همچون کمیتک، علیآباد و فراموشجان که از روستاهای شهرستان چادگان هستند، مردم به دو زبان لری بختیاری و ترکی صحبت میکنند و در روستای مشهد کاوه تنها خاندان «اَبدالی» بختیاری هستند.
وی درباره اقوام گرج و ارامنه گفت: ارامنه ساکن در منطقه فریدن در نواحی شهرستان بوئین میاندشت ساکن هستند، اما طی صد سال اخیر بعضی ارامنه در روستاهای اطراف شهرستان چادگان _قلعه شاهرخ، علیآباد و روستایی قدیمیتر به نام استل بردی که امروزه تنها بقایایی از آن مانده است، ساکن بودند.
موقعیت جغرافیایی منطقه فریدنموقعیتجغرافیایی منطقه فریدن از شمال با شهرستان خوانسار، از جنوب با استان چهارمحال و بختیاری، از شرق با شهرستان تیران و از غرب با استانهای مرکزی و لرستان همجوار است.
در این منطقه اقوام تُرک، لر، ارامنه و گرجها در کنار یکدیگر زندگی میکنند. فریدن جزو مناطق ییلاقی قوم بختیاری است که عشایر در کوچ سالانه این منطقه را به عنوان اقامتگاه بهاره و تابستانه خود انتخاب میکنند.
قوم لُر به دو شاخه هفتلنگ و چهارلنگ تقسیم میشود، لُرهایی که در چهارمحال و بختیاری و فریدن ساکن هستند از طایفه چهارلنگ محسوب میشوند و لرهای هفت لنگ بیشتر در اندیکا، دزفول، لالی و شوشتر زندگی میکنند.
قوم لر در این منطقه با گویش بختیاری صحبت میکند و بسیار به میهماننوازی معروف هستند و غذای مورد علاقه آنها برای پذیرایی از میهمان کباببره است که در مراسم عروسی نیز پخته میشود.
سوغات اقوام بختیاری لبنیاتی همچون ماست، دوغ، کشک خشک، کره و قره قروت است و از دیگر خوراکیها نانی محلی «نان تیری» است که با آرد بلوط و روی وسیلهای به نام توه و روی آتش پخته میشود.
آداب و رسوم و لباس محلی بختیاریدر مراسم عروسی رقصهایی همچون رقص یک پا، رقص دستمال بازی، رقص شمشیر و «رزم چوب بازی» وجود دارد که رقص محلی مرسومی است. زنان قوم بختیاری در فریدن از لباسهای محلی همچون مِینا، کَله چه، دامن قر و لباس بلند و مردان بختیاری از دَبیت، جوقا و کلاه نمدی «کلاهخسروی» استفاده میکنند.
ترکهای قشقایی در چادگانبا توجه به پراکندگی قوم ترک در این منطقه، سه چهارم آنها در شهرستان چادگان ساکن هستند و بعضی روستاهای این شهرستان همچون روستای فراموشجان و مشهد کاوه نیز به زبان ترکی قشقایی و به زبان لری، سخن میگویند.
ترکهای ساکن در این منطقه از اقوام قشقایی ایران هستند که از شیراز به این منطقه کوچ کردهاند و دارای آداب و سنن مخصوص خود هستند. در گذشته برای مراسم عروسی، آش محلی «شلهکشک» از جمله برنج، کشک و حبوبات میپختند و داخل مجمعههای مسی میریختند و سازهای محلی همچون «سازو ناقاره» را مینواختند.
مردم هنوز رسم ساز محلی خود را حفظ کردهاند و علاوه بر عروسیها، در اعیاد بزرگ شیعیان همچون عید غدیر و نیمه شعبان این ساز را مینوازند؛ آش محلی «شله کشک» را در مراسمی همچون یلدا روی آتش میپزند و لباسهای محلی را در جشن حنابندان عروسی میپوشند.
اقوام گرج و ارامنه و لباسهای محلی ترکهای فریدنقوم ترک ساکن در فریدن لباسهای محلی زیبایی دارند، لباس زنانشان از دامن مخمل و روسری ابریشمی بافته شده است و مردان لباسی به نام «دُن آرخالوق»، کلاه نمدی و کفشهای سفید رنگی به نام «ملیکی» به پا میکنند. از تولیدات محلی ترکهای قشقایی محصولات لبنیاتی، دامپروری و تولید گوشت است.
برای آشنایی با اقوام گرج ساکن در فریدن باید به سمت میاندشت و فریدونشهر برویم. گرجهای این منطقه از زمان شاه عباس صفوی به اینجا آمدهاند و از همان ابتدا به دو گروه تقسیم شدند. شعبه شمالی به سمت دشت آمدند و میاندشت را برای زندگی انتخاب کردند و شعبه جنوبی به سمت کوهستان و فریدونشهر رفتند.
بعضی آداب و رسوم گرجیها همچون رسم "شال درازی" توسط پسران نوجوان و رسم "علفات" که یک شب قبل از سال تحویل انجام میشود با ترکهای منطقه مشترک است.
از حدود ۲۵ روستای ارمنینشین در منطقه فریدن، امروزه تنها روستای «زرنه» از توابع شهرستان بوئین میاندشت باقی مانده است و ساکنان این روستا در کنار دیگر اقوام آداب و رسوم خود را حفظ کردهاند.
صنایعدستی مردم این منطقه از جمله قالیبافی، جاجیمبافی، گلیمبافی و خرسک بافی از گذشته میان زنان رایج بوده است. در گذشته خامههای مورد نیاز برای قالیبافی را زنان به وسیله گیاهی به نام «رنداس» و پوست گردو رنگ میکردند که رنگ ثابتی داشته و برای قالیبافی استفاده میشده است.
خرسکبافی که نوعی از فرشبافی رایج در این منطقه بوده و امروزه کمتر بافته میشود؛ این قالیچه که معمولاً به ابعاد ۹ یا ۶ متری بافته میشد، خامههای قالیچه را قیچی نمیکردند و به همین علت قالیچه به این نام معروف شده است.
به گزارش ایمنا، وجود طبیعت بکر و زیبا نظیر دریاچه زاینده رود، چشمهها و طبیعت بکر و آب و هوای مطبوع فریدن میزبان مسافران از جای جای کشور است.
صالحه عباسی؛ خبرنگار ایمنا
کد خبر 723520منبع: ایمنا
کلیدواژه: فریدن چادگان فریدونشهر بوئین میاندشت ایل قشقایی اقوام ایران شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق همزیستی مسالمت شهرستان چادگان منطقه فریدن لباس های محلی استان اصفهان آداب و رسوم ساکن هستند ترک ها گرج ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۸۰۰۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ایرانیهایی که در کشور خود هم برگ هویت ندارند
به گزارش قدس خراسان، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و پیش از شروع جنگ تحمیلی از سوی صدام، دولت بعث عراق اقدام به اخراج ایرانیها از این کشور کرد؛ کسانی که هنوز پس از گذشت ۴۵سال، نه ایران آنها را به عنوان ایرانی قبول دارد و نه کشورعراق آنها را عراقی میداند.
قصه ایرانیهای ساکن شهر حلّه استان بابل که حالا در گوشهای از شهر مشهد ساکن هستند نیز از این جنس است. ساجده و لعیمه خواجه نعمت دخترعموهایی هستند که پس از اخراج از عراق با کمک یک خیر مشهدی در این شهر صاحب خانه شدند؛ اما با وجود داشتن پدر و مادر ایرانی، هنوز پس از ۴۵ سال مدرک هویتی ایرانی ندارند.
ساجده خواجه نعمت که ۶۷ سال دارد و مادرزادی کمبیناست، هشت سال از ازدواج با پسرعمویش یعنی شهید مفقودالاثر وهاب خواجه نعمت گذشته بود که حکومت بعث عراق خودش و همسر ۳۰ سالهاش را دستگیر کرد. او پس از هشت روز آزاد شد؛ اما هنوز پس از ۴۵ سال هیچ خبری از همسرش ندارد.
وی در این باره میگوید: صدام، شوهرم را به دلیل تابعیت ایرانی دستگیر کرد. گفتند تو برو ایران او خودش میآید؛ اما پس از ۴۵سال هنوز هیچ خبری از او ندارم.
زایمان در زندان حزب بعث
ساجده خواجه نعمت با بیان اینکه صدام جوانان شیعه و متدینی را که تابعیت ایرانی داشتند، دستگیر کرده تا با سفر به ایران در جبهه علیه حزب بعث نجنگند، میافزاید: من را هشت روز در زندان انداختند، ۱۵۰ زن و بچه را در یک مکان کوچک زندانی کرده بودند، غذای خوبی نمیدادند و تنها دو ساعت در روز اجازه داشتیم از سرویس بهداشتی استفاده کنیم که با این جمعیت زیاد خیلی سخت بود. زندانبانها به ما توهین میکردند و رفتار خیلی بدی داشتند، در این وضعیت بسیار بد، یکی از زنانی که حامله بود، در زندان زایمان کرد و اصلاً به او رسیدگی نکردند.
وی ادامه میدهد: با یک خودرو از جلو زندان، ما را به مرز ایران بردند و از آنجا سه روز پیاده در زیر باران و در سرما راه رفتم تا به سرپلذهاب رسیدم. از سرپلذهاب با خودرو نیروهای ایرانی به اردوگاه آوارگان جهرم آمدم و سه ماه در این اردوگاه ساکن بودم.
ساجده خواجه نعمت که به تنهایی روزگار میگذراند، عنوان میکند: دخترعمویم که پیش از ما به ایران آمده و در مشهد ساکن بود، من را تحت تکفل خود قرار داد و از اردوگاه جهرم به مشهد آورد.
وی که از نداشتن شناسنامه ایرانی با وجود داشتن نسب ایرانی گلایه میکند، میافزاید: برادرم در عراق متولد شده و با ما به ایران آمده است. با پیگیریهایی که انجام داد، کمتر از یک سال است شناسنامه ایرانی گرفته؛ اما هنوز به ما شناسنامه ندادهاند.
صدام ۶۰ پسر بچه و مرد در بستگان ما را دستگیر کرد
لعیمه خواجه نعمت؛ همان دخترعمویی است که پیش از ساجده به ایران آمده و به کمک او ساکن مشهد شده است. درباره قصه اخراجش از عراق میگوید: همسرم شهید مفقودالاثر صالح خواجه نعمت ۲۹ سال داشت و چهار سال بود ازدواج کرده بودیم و دو دختر سه ساله و دو ساله داشتیم. ساعت ۹ شب مأموران آمدند در خانه ما در شهر حلّه و به تمام خانواده گفتند پنج دقیقه بیایید چند تا سؤال داریم. وقتی رفتیم، من را سه روز با دخترانم به زندان انداختند و سپس در مرز ایران رهایم کردند. پیاده به سمت ایران آمدم و ایرانیها با خودرو من را تا اردوگاه خرمآباد رساندند.
وی میافزاید: من یک سال پس از پیروزی انقلاب و سه ماه پیش از آغاز جنگ تحمیلی به ایران آمدم. صدام همسرم را دستگیر کرد و تاکنون هیچ خبری از وی ندارم و مفقودالاثر شده است.
لعیمه خواجه نعمت با اشاره به اینکه صدام خیلی ما را اذیت کرد و به ما که تابعیت ایرانی داشتیم، خیلی ظلم کرد، بیان میکند: ۶۰نفر از مردان اقوام ما را که سنشان از ۱۴ تا ۴۲ سال بود، در شهر حلّه عراق دستگیر کردند. تنها به دلیل اینکه تابعیت ایرانی داشتیم و شیعه متدینی بودیم و تاکنون هیچ خبری از سرنوشت آنها نداریم. از مسئولان عراقی که پیگیری کردیم، اطلاع دقیقی از سرنوشت آنها نداشتند. برخی هم میگویند صدام همه آنها را در گور دستهجمعی دفن کرده است.
وی با بیان اینکه بیشترین زمان نگهداری زنان اقوام آنها در زندان ۲۵ روز بود، ادامه میدهد: صدام خانه، خودرو و اموال این افراد را مصادره و زنان و خانواده آنها را از عراق اخراج کرد. چهار نفر از فامیل ما را در زندان شکنجه دادند و پسردایی ۱۴ سالهام را با برق شکنجه کردند و به شهادت رسید.
لعیمه خواجه نعمت درباره ماجرای آمدنش به مشهد میگوید: ۱۷روز در اردوگاه آوارگان عراقی خرمآباد بودیم که یک تاجر مشهدی به نام آقای اخوان، ما و ۱۵ خانواده دیگر را کفالت کرد و به مشهد آورد. ابتدا نزدیک یک سال در هتل زندگی کردم و سپس این تاجر مشهدی خانهای برای ما تهیه کرد.
وی درباره سایر اعضای خانوادهاش خاطرنشان میکند: بقیه افراد خانواده ما در عراق ساکن هستند و ما به دلیل اینکه در ایران مهاجر هستیم، تنها میتوانیم در ایام اربعین حسینی پاسپورت موقت برای سفر به عراق بگیریم و پس از اتمام آن مدت که کمتر از دو ماه است، باید به ایران برگردیم.
پدر و مادرم شناسنامه و کد ملی ایرانی دارند؛ اما به ما نمیدهند
لعیمه خواجه نعمت که در ابتدای صحبت گفته بود مادرش اصفهانی و پدرش شوشتری است، میگوید: نزدیک ۴۵ سال است در ایران ساکن هستیم؛ با وجود اینکه پدر و مادرمان ایرانی هستند و شناسنامه و کدملی دارند؛ اما هنوز به ما شناسنامه ایرانی ندادهاند. به همین دلیل بنیاد شهید به ما مانند ایرانیها حقوق پرداخت نمیکند.
وی با بیان اینکه صدام ما را به دلیل ایرانی بودن، پیش از شروع جنگ تحمیلی از عراق اخراج کرد، متذکر میشود: برای گرفتن شناسنامه ایرانی خیلی اقدام کردیم حتی دادگاه رفتیم و دادگاه نسب ما را پذیرفته؛ اما به ثبت احوال که مراجعه کردم، موافقت نکردند و شناسنامه ندادند. دلیلش را نمیدانم.
لعیمه خواجه نعمت با اشاره به سختیهای زندگی به عنوان یک مهاجر در ایران میگوید: پس از ۴۵ سال سکونت در ایران، بلاتکلیف ماندهایم. در ایران به ما میگویند عراقی هستید و در عراق هم به ما میگویند شما ایرانی هستید. ما فقط هویت و شناسنامه میخواهیم.
بیهویتی پس از ۴۵ سال سکونت در ایران با وجود نسب ایرانی، زندگی سختی را برای این افراد رقم زده است. با وجود اینکه بنیاد شهید و امور ایثارگران، همسران این افراد را به عنوان شهدای سپاه بدر پذیرفته؛ اما با حقوق کمتر از ۲میلیون تومان به سختی روزگار میگذرانند. امیدواریم این خلأ قانونی در کشور بازبینی شود و کسانی که هویت ایرانی در اجدادشان بوده به عنوان یک هموطن مورد پذیرش قرار گیرند تا برای همسران شهدای مفقودالاثری که ظلم صدام به جرم ایرانی بودن، زندگیشان را به اینجا رسانده، روزگار بهتری رقم بخورد.
خبرنگار: فریده خسروی